چرا وقوع یک رکود جهانی در سال ۲۰۲۳ اجتناب ناپذیر است؟
جهان از شوکهای ژئوپلیتیک، بحران انرژی و رکود اقتصادی در حال فروپاشی است.
ویراستاران فرهنگ لغت انگلیسی کالینز کلمه (permacrisis) را به عنوان واژه سال ۲۰۲۲ اعلام کردهاند. این کلمه به معنای «دوره طولانی بیثباتی و ناامنی» تعریف میشود و یک واژه مرکب زشت است که به طور دقیق وضعیت کل جهان امروز را در ابتدای سال ۲۰۲۳ خلاصه میکند. تهاجم ولادیمیر پوتین به اوکراین منجر به شروع بزرگترین جنگ زمینی در اروپا از سال ۱۹۴۵، جدیترین خطر تشدید تنش هستهای از زمان بحران موشکی کوبا و اعمال گستردهترین تحریمها از دهه ۱۹۳۰ شده است. افزایش هزینههای مواد غذایی و قبوض انرژی منجر به بالاترین نرخ تورم از دهه ۱۹۸۰ در بسیاری از کشورها شده و بزرگترین چالش اقتصاد کلان را در عصر مدرن بانکداری مرکزی به وجود آورده است. فرضیاتی که برای دههها وجود داشتهاند همه به طور همزمان دچار تزلزل شدهاند. فرضیاتی مانند: نباید به مرز کشوری دیگر تعرض کرد، از سلاحهای هستهای هرگز استفاده نخواهد شد، تورم همیشه پایین خواهد بود و چراغ منازل کشورهای ثروتمند همیشه روشن خواهد ماند (کشورهای ثروتمند بحران انرژی نخواهند داشت).
ترکیب سه رویداد شوکه کننده باعث وقوع این آشفتگیها شده است. بزرگترین این شوکها از نوع ژئوپلیتیک است. نظم جهانی به رهبری آمریکا به وضوح توسط ولادیمیر پوتین و عمیقا به دلیل بدتر شدن مداوم روابط بین آمریکا و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، به چالش کشیده شده است. عزمی که آمریکا و کشورهای اروپایی با آن به تجاوز روسیه پاسخ دادند، ممکن است ایده اتحاد غرب به ویژه اتحاد فراآتلانتیک (بین اروپا و آمریکا) را احیا کرده باشد. اما این موضوع شکاف بین غرب و دیگر مردم جهان را بیشتر کرده است. اکثریت مردم جهان در کشورهایی زندگی میکنند که از تحریمهای غرب علیه روسیه حمایت نمیکنند. شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، به طور آشکار ارزشهای جهانی را که نظام غربی بر آن استوار است، رد میکند. جدایی اقتصادی بین دو اقتصاد بزرگ جهان در حال تبدیل شدن به واقعیت است و تهاجم چین به تایوان دیگر دور از انتظار نیست. ترکهایی در روابط دیرینه ژئوپلیتیکی مانند اتحاد مصلحتی بین آمریکا و عربستان سعودی نیز در حال ظاهر شدن هستند.
جنگ در اوکراین به نوبه خود، هم به بزرگترین شوک کالایی از دهه ۱۹۷۰ و هم به تغییر شکل سریع سیستم بازار انرژی جهانی منجر شده است. اهمیت اوکراین به عنوان یکی از صادرکنندگان محصولات کشاورزی به این معنی بود که تا زمانی که راهچارهای برای باز کردن بندر اودسا پیدا نشده بود، جنگ، گرسنگی گسترده در جهان را تهدید میکرد. حتی هماکنون نیز برای بسیاری از کشورها پیامد مستقیم جنگ، افزایش قیمت مواد غذایی و رکود داخلی بوده است. تمایل پوتین به تسلیحاتی کردن صادرات گاز خود، وابستگی مزمن اروپا به روسیه را آشکار کرد، بخشهایی از صنعت انرژی را یک شبه غیرقابل استفاده کرد، دولتها را مجبور کرد تا میلیاردها دلار برای حمایت از مصرفکنندگان هزینه کنند و دیوانهوار به دنبال منابع جدید انرژِی بدوند. همه اینها در سالی اتفاق افتاد که در طی آن پیامدهای تغییرات اقلیمی، از سیل در پاکستان گرفته تا موج گرما در اروپا، به طرز وحشتناکی آشکار شدند. با افزایش شدید هزینههای انرژی، حتی سبزترین سیاستمداران اروپایی (حامیان محیط زیست) را بر آن داشته تا نیروگاههای زغال سنگ را دوباره راهاندازی کنند. در این مدت تغییرات فاحشی در مواضع اطمینان از مقرون به صرفه بودن، ایمن بودن و سازگار بودن منابع انرژی با محیط زیست به وجود آمده است.
از همهگیری کرونا تا افزایش ناگهانی قیمتها
افزایش ناگهانی قیمت انرژی به نوبه خود شوک سوم؛ یعنی از دست دادن ثبات اقتصاد کلان را تشدید کرده است. قیمت مصرف کننده (تورم) در اوایل سال ۲۰۲۲ به دلیل افزایش تقاضای نشأت گرفته از محرکهای اقتصادی و محدودیتهای عرضه پس از همهگیری کرونا، در حال افزایش بود. اما با پرواز قیمت انرژی و مواد غذایی، تورم از یک افزایش موقت، به یک مشکل دائمی و دو رقمی تبدیل شد. بزرگترین بانکهای مرکزی جهان به رهبری فدرال رزرو، سریعترین و گستردهترین مجموعه افزایش جهانی نرخ بهره را در حداقل چهار دهه گذشته انجام دادند. با این حال، با پایان یافتن سال ۲۰۲۲، هنوز ثبات اقتصاد کلان دور از دسترس است. تورم جهانی فاصله کمی با دو رقمی شدن دارد و شرایط به شکل ناراحت کنندهای مشابه دهه ۱۹۷۰ است.
در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ همه چیز به این بستگی دارد که این سه شوک ژئوپلیتیک، انرژی و اقتصادی چگونه تکامل مییابند و چگونه بر یکدیگر تأثیر میگذارند. پاسخ به این سوال این است که در کوتاهمدت شرایط ناخوشایند خواهند بود. بخش اعظم جهان در سال ۲۰۲۳ در رکود اقتصادی قرار خواهد گرفت و در بعضی مناطق ضعف اقتصادی میتواند خطرات ژئوپلیتیکی را تشدید کند. این ترکیب مخرب در اروپا بیشتر مشهود خواهد بود. صرفنظر از یک پاییز ملایم و به تبع آن کاهش قیمت انرژی، این قاره با زمستانهای سختی در امسال و سال آینده مواجه خواهد بود. بسیاری از اقتصادهای اروپایی در حال حاضر در آستانه رکود هستند. نرخ بهره بالاتر مورد نیاز برای کاهش تورم، هزینههای مصرفکننده را کاهش میدهد و بیکاری را افزایش خواهد داد.
افزایش شدید سرما باعث افزایش قیمت گاز شده و احتمال وقوع خاموشی را افزایش میدهد. تاکنون دولتهای اروپایی با دادن یارانههای هنگفت و اعمال سقفهای قیمتی، از مصرفکنندگان در برابر بدترین شوک قیمت انرژی محافظت کردهاند. این وضعیت نمیتواند به طور نامحدود ادامه یابد. بریتانیا در بدترین وضعیت قرار دارد، هم به دلیل آسیب ماندگار ناشی از برگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) و هم به خاطر آسیبهایی که طرح لیز تراس برای کاهش گسترده مالیات بدون بودجه، به انگلیس تحمیل کرد. برای بازسازی اعتماد بازار پس از اقدامات مخرب لیز تراس به عنوان نخست وزیر، بریتانیا باید بزرگترین انقباض مالی را در بین کشورهای گروه ۷ انجام دهد، حتی اگر به قیمت عمیقترین رکود اقتصادی تمام شود. وضعیت ایتالیا، که از قدیم در بین کشورهای ضعیف اروپایی از لحاظ اقتصادی قرار داشته و حالا بریتانیا رقیب او شده است نیز نگران کننده است.
بزرگترین ریسک ژئوپلیتیکی این است که پوتین که تاکنون قادر به موفقیت در میدان جنگ نشده است، تلاش بیشتری برای سوء استفاده از این نقاط ضعف اروپا کند. این استراتژی پوتین در حال حاضر در خود اوکراین مشهود است، جایی که روسیه با نزدیک شدن به فصل زمستان تلاش خود را برای از بین بردن زیرساختهای انرژی کشور اوکراین دو چندان کرده است. تاکنون تلاشهای پوتین برای شکستن همبستگی حمایت از اوکراین در اروپای غربی با استفاده از تسلیحاتی کردن گاز شکست خورده است. اما او میتواند با قطع کامل (نه جزئی) صادرات گاز خود یا با خرابکاری در خطوط لوله گاز اروپا، بسیار فراتر از این پیش برود. تشدید تنشها به این طریق، انتقاد کمتری را از سوی بقیه جهان نسبت به استفاده از سلاحهای هستهای متوجه روسیه خواهد کرد، اما این بدان معناست که اوضاع در اروپا بسیار بدتر خواهد شد.
دومین جایی که ضعف اقتصادی میتواند ریسک ژئوپلیتیک را در سال آینده بدتر کند، چین خواهد بود. اقتصاد این کشور در حالی وارد سال ۲۰۲۳ میشود که به دلیل مجموعه اشتباهات سیاست داخلی خود، به ویژه عزم شی جین پینگ برای پایبندی به استراتژی کرونای صفر و شکست در مقابله با بحران گسترده و شدید املاک و داراییها، ضعیف و ناتوان شده است. در عین حال، شی جین پینگ لفاظیهای تهاجمی و ملیگرایانه خود به ویژه در مورد تایوان را بیشتر کرده است. در کنگره پنج ساله حزب در ماه اکتبر که قدرت مطلق او را رسمیت بخشید، آقای شی نسبت به «طوفانهای خطرناک» پیشرو هشدار داد و به «تحریکهای فاحش» شامل «دخالتهای خارجی» در تایوان اشاره کرد. او با توجه به اینکه وفاداری افراد را مهمتر از شایستگی آنها میداند؛ دیگر هیچ مشاور اقتصادی باتجربهای در اطراف خود ندارد. اگر مشکلات اقتصادی چین در سال ۲۰۲۳ بدتر شوند، نمایش یا تهدید نیروی نظامی علیه تایوان میتواند یک حواسپرتی اغوا کننده باشد.
آمریکا با اقتصادی بسیار قویتر از اقتصاد چین یا اروپا وارد سال جدید شد. افزایش تهاجمی نرخ بهره توسط فدرالرزرو، اقتصاد آمریکا را وارد رکود خواهد کرد، اما با توجه به اینکه بازار کار آمریکا همچنان قوی است و پسانداز خانوارها فراوان، این یک رکود ملایم خواهد بود. اگرچه قیمت بالای بنزین افزایش تورم را تقویت کرده و به دولت بایدن آسیب رسانده است، با این وجود آمریکا تولیدکننده بزرگ انرژی محسوب میشود و در نتیجه از شوکهای کالایی امسال سود برده است. جالب اینکه در سال ۲۰۲۳، افزایش قدرت اقتصادی آمریکا میتواند بیشتر از ضعف آن برای بقیه جهان مشکلساز باشد. فدرالرزرو به منظور فرونشاندن تورم باید نرخ بهره را برای مدت طولانیتری افزایش دهد که در نتیجه قدرت دلار را تقویت کرده و سایر بانکهای مرکزی را ملزم به ادامه این روند میکند. اما در داخل آمریکا، این ریسک وجود دارد که اختلاف در بدنه دولت و حتی یک رکود خفیف منجر به بروز التهاب شود. در چنین محیطی، حمایت از اوکراین ممکن است کمرنگ شده و نمایش قدرت در مسئله تایوان پررنگ شود. مورد اول پوتین را جسور کرده و مورد دوم شی جین پینگ را عصبانی میکند.
خلاصه اینکه دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد سال ۲۰۲۳، سالی تلخ و به احتمال زیاد خطرناک خواهد بود. اما از آنجایی که هر بحران فرصتهای جدیدی را ایجاد میکند، در میان جنجال و آشوب این روزها، خبرهای خوبی در راه است. برخی از کشورها در میان این دوران تاریک، شکوفا خواهند شد. به عنوان مثال، اقتصاد کشورهای حوزه خلیج فارس در حال شکوفایی است، آنها نه تنها از قیمت بالای انرژی بهره میبرند، بلکه نقش رو به رشد خود را به عنوان سرمایهگذاران مالی نیز به دست میآورند. هند که در سال ۲۰۲۳ از چین پیشی خواهد گرفت و به پرجمعیتترین کشور جهان تبدیل میشود، در این شرایط نقطه درخشان دیگری خواهد بود که به خاطر کاهش قیمت نفت روسیه، رشد سرمایهگذاری داخلی و افزایش علاقه خارجیها به پیدا کردن زنجیره تامین جدید به غیر از چین، رشد زیادی خواهد کرد. به طور کلی اقتصادهای نوظهور در این دوره، عملکرد بهتری نسبت به دورههای پیشین افزایش نرخ بهره و رکود جهانی خواهند داشت.
این تغییر و تحول منجر به زیر سوال بردن برخی اصول و باورهای عمومی خواهد شد. در حالی که تورم به تدریج و به شکل دردناکی تحت کنترل قرار میگیرد، بانکهای مرکزی این سوال را از خود میپرسند که تا چه حد باید مقاومت خود را افزایش دهند؟ تعداد کمی هستند که احتمالا به هدف ۲ درصدی خود برای تورم نزدیک شوند و بحثهای جدی در مورد اینکه آیا این هدف تورمی واقعا صحیح است یا خیر وجود خواهد داشت.
روزنهای از امید برای اوکراین
در همین حال، شوک انرژی تغییر جهت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر را تقویت میکند: فاتح بیرول، رئیس آژانس بینالمللی انرژی این شرایط را «نقطه عطفی در تاریخ انرژی» نامیده است که «تغییر به سمت کاربرد انرژی پاک را تسریع خواهد کرد». در عین حال، این بحران مشوق نگرش واقع بینانه در مورد نقش مداوم سوختهای فسیلی خواهد بود، به ویژه نقش گاز طبیعی به عنوان پلی برای رسیدن به استفاده از سوخت سبز در آینده. با کمی خوش شانسی، سرانجام با رفتارهای ریاکارانه بعد از مدتهای طولانی مقابله خواهد شد، برای مثال عدم تمایل اروپا به تامین مالی پروژههای گازی در کشورهای فقیر، حتی اگر تضمینکننده تأمین منابع گازی بیشتر برای خود اروپا باشد. نتیجه این رویدادها میتواند یک سیستم جهانی باشد که از انرژیهای سبزتر، متنوعتر و امنتر استفاده میکند.
سختترین بخش کار، پیشبینی عواقب بلندمدت ژئوپلیتیکی مربوط به شوکهای سال ۲۰۲۲ است. نتیجه جنگ در اوکراین هر چه که باشد، واضح است که پوتین در هدف استراتژیک خود برای انکار حق وجود این کشور، شکست خواهد خورد. در عوض، اوکراین یک کشور غرب محور با بزرگترین و سرسختترین ارتش در اروپا خواهد بود. حتی اگر اوکراین عضوی از ناتو نباشد، باز قواعد امنیتی اروپا را متحول خواهد کرد. موفقیت اوکراین، بدون شک هرگونه متجاوز احتمالی به اروپا را به شک و تردید خواهد انداخت. با این حال، امتناع اکثر اقتصادهای نوظهور از همراه شدن با تحریمهای غرب علیه روسیه نشان میدهد که درخواست گسترده برای دفاع از آزادیهای دموکراتیک و حق تعیین سرنوشت خود، همچنان محدود است. با آغاز سال ۲۰۲۳، نظم جهانی هنوز از بین نرفته است، اما بدون شک دچار تغییر و تحول شده است.
منبع: Economist | مترجم و تنظیم متن: بنیامین رضایی