نرخ بهره یا Interest Rate
نرخهای بهره بین بانکهای جهانی
بانکهای مرکزی و سایر بانکهای تجاری در بازار جهانی در حال وام دهی به یکدیگر هستند. بدین منظور نرخ بهرهای بین یکدیگر ایجاد میکنند. نرخ پیشنهادی بین بانکی لندن یا به صورت اختصار LIBOR میانگین نرخ بهره بانکهای بزرگ در لندن را محاسبه میکند. این نرخ بهره به این صورت محاسبه میشود که هر بانک تخمین میزند در صورت وام گرفتن از سایر بانکها چه میزان بهره باید بپردازد، میانگین نرخهای تخمین زده شده LIBOR خوانده میشود. این نرخ همچنین به نام ICE LIBORیا (Intercontinental Exchange Libor) نیز شناخته میشود چرا که مسئولیت مدیریت آن برعهده صرافی بین قارهای است. پیش از آن مدیریت این نرخ بر عهده انجمن بانکداران بریتانیا بود و به اختصار bba libor خوانده میشد. این نرخ در کنار نرخ Euribor به عنوان معیار وامدهی کوتاهمدت در سراسر جهان استفاده میشد تا اینکه در پایان سال ۲۰۲۱ نرخ LIBOR حذف شد.
در ژوئن سال ۲۰۱۷، کمیته نرخهای مرجع جایگزین یا ARRC یک نرخ گسترده تامین ذخیره خزانهداری یا به اختصار SOFR را جایگزین نرخ USD LIBOR کرد و برای توجیه این کار گفت که دامنه پوشش این نرخ نمایانگر خوبی از شرایط کلی تامین مالی یک شبه بازار خزانهداری است و میتواند به خوبی هزینههای استقراض را منعکس کند.
همچنین بورس مالی ایالات متحده نرخ بهره Ameribor را ایجاد کرد تا هزینه استقراض برای بانکهای کوچک، متوسط و محلی در آمریکا را نشان دهد. این نرخ از سال ۲۰۱۵ که به راه افتاد، بیش از ۵۵۰ میلیارد دلار معامله ایجاد کرده است.
نرخهای بازار
نرخ بهره تنها توسط بانک مرکزی تعیین نمیشود. چیزی که بانکهای مرکزی تعیین میکنند، تنها نرخ بهره کوتاه مدت است که بر روی سایر نرخها از جمله بازده اوراق قرضه، بازده بازار سهام، بازار ارز، نرخ وامدهی بانکهای تجاری و… تاثیر میگذارد.
نرخ بازده در مورد هر سرمایهگذاری منعکس کننده موارد زیر است:
هزینه سرمایهگذاری بدون ریسک
هزینه سرمایهگذاری بدون ریسک، همان نرخ بهرهای است که بانکها و اوراق قرضه دولتی بدون هیچ ریسک و به صورت ثابت پرداخت میکنند.
تورم مورد انتظار
انتظارات تورمی میزان تورمی است که وام گیرندگان و وام دهندگان از آینده اقتصاد انتظار دارند. وام دهندگان معمولا به دنبال ارائه وامهایی هستند که نرخ بهره واقعی بالایی داشته باشد. محاسبات نرخ بهره واقعی پیشتر ارائه شده است.
هزینه صرف ریسک
ریسکهای متعددی در بازار وجود دارد که هرکدام به شیوه خود بر نرخ بهره بازار تاثیر میگذارد. از جمله این ریسکها میتوان به ریسک نقدینگی، ریسک قیمتگذاری مجدد، ریسک منحنی بازده و… اشاره کرد.
هزینه تراکنش
هزینه تراکنش میزان هزینهای است که بانکها و یا به طور کلی ارائه دهنده وام دریافت میکند. به این هزینه، هزینه اسپرد نرخ بهره نیز گفته میشود. این هزینه تفاوت میان نرخ سود سپردهگذاری و نرخ سود وامدهی را مشخص میکند. اگر نرخ سود سپرده بالاتر از نرخ سود وامدهی باشد، اسپرد منفی خواهد بود. به این معنی که بانک یا وام دهنده وامهای خود را با ضرر ارائه میکند.
نرخ بهره آنی و آتی (Spot vs Forward Rate)
نرخ بهره آنی، نقدشوندهترین و رایجترین نرخ موجود در بازار است. وامستانی با این ارز تنها طی ۲ روز کاری، تحویل فیزیکی ارز را انجام میدهد. اگر مدت زمان تسویه حساب بیشتر از ۲ روز باشد، آن را به عنوان نرخ بهره آتی در نظر میگیرند.
هنگامی که بخواهید نرخ بهره آتی را محاسبه کنید، باید امتیازات آتی را به نرخ بهره آنی اضافه یا کم کنید. این امتیازات برای هر ارز طی دورهای که تسویه حساب صورت میگیرد، محاسبه میشود.
نرخهای آتی به طور فعال توسط معاملهگران نرخهای آتی معامله میشود. بسیاری از میزهای معاملاتی که نرخهای آتی را معامله میکنند، تا سررسید ۲ ساله نیز در معاملات خود دارند.
معاملهگران اوراق قرضه نیز نرخهای آتی را ارزیابی می کنند. نرخهای آتی میتوانند همان نرخ بین سررسیدها باشند.
برای محاسبه نرخ آتی از تفاوت نسبی بین نرخ بهره دولتی دو ارز نیز استفاده میشود. فرمول به این صورت است که نرخ آنی را در فرمول (۱+ نرخ بهره ۱) / (۱ + نرخ بهره ۲) ضرب میکنیم. به همین ترتیب میتوانید نرخ سوآپ دو ارز را برای بلند مدت حساب کنید.
به عنوان مثال فرض کنید نرخ لحظهای USDCAD برابر است با ۱.۰۶۵۰ (اسپرد را در نظر نمیگیریم). یعنی یک دلار امریکا برابر است با ۱.۰۵۶۰ دلار کانادا. همچنین فرض میکنیم نرخ آتی دلار کانادا ۳.۶۴ درصد و نرخ آتی دلار آمریکا ۳.۱۵ درصد باشد. با قرار دادن این اعداد در فرمول بالا نرخ آتی USDCAD مساوی با ۱.۰۷۰۰ خواهد بود.
در دورههای زمانی طولانی، تفاوت بازده بین نرخ بهره دو کشور که از نظر توسعه یافتگی مشابه هستند، با حرکت جفت ارزهای آنها مرتبط است. به مشاهده نمودار تفاوت بازده ۱۰ ساله ژاپن و ایالات متحده میتوانید این مساله را به خوبی مشاهده کنید.
البته این بدن معنا نیست که حرکت ارز کاملا وابسته به حرکت بازده اوراق بهادار است، اما نشان از همبستگی و تاثیر نرخ بهره بر روی بازار ارز دارد.
همبستگی بین نرخ بهره و نرخ بازار فارکس مانند سایر همبستگیها در دورههایی شدت و ضعف دارد. به عنوان مثال، در تصویری که نشان داده شده است، همبستگی از ۱۰۰ درصد تا ۷۵- درصد تغییر میکند، اما به طور کلی همبستگی بین این دو دارایی مثبت است.
توازن پوشش داده شده نرخ بهره
نرخهای بهره آتی و نرخ ارز باید با یکدیگر کاملا پوشش داده شوند. در غیر این صورت فرصت آربیتراژ وجود خواهد داشت. به عنوان مثال اگر نرخ بهره در یک نقطه از دنیا بالاتر از نقطه دیگر باشد و این تفاوت در نرخ برابری ارز لحاظ نشود، سرمایهگذاران میتوانند از این تفاوت استفاده کرده و سود کسب کنند.
به عنوان مثال فرض کنید در کشور الف نرخ بهره کمتر از کشور ب است و این تفاوت در نرخ بهره در نرخ ارز لحاظ نشده باشد. یک سرمایهگذار میتواند در کشور الف مقداری پول قرض بگیرد، به کشور ب رفته و آن پول قرض گرفته شده را به پولی با نرخ بهره بالاتر تبدیل کرده و سپس آن را سرمایهگذاری کند. در صورتی که تفاوت میان سود وامستانی و سرمایه گذاری بیشتر از ریسکهای سرمایهگذاری باشد، شما یک سرمایهگذاری سود آور و بیزحمت خواهید داشت.
اجازه بدهید با یک مثال بیشتر توضیح دهیم. تصور کنید نرخ بهره استقراض یک ساله برای کشور الف ۳ درصد و نرخ سپردهگذاری یک ساله در کشور ب ۵ درصد است. همچنین ارزهای دو کشور در بازار فارکس با نرخ برابر معامله میشوند
سرمایهگذار ابتدا یک وام با نرخ ۳ درصد از بانک کشور الف میگیرد. مبلغ وام گرفته شده را به نرخ ارز ب تبدیل کرده و سپس آن را در بانک کشور ب با نرخ سالانه ۵ درصد سرمایهگذری میکند. در این حالت سرمایهگذار ۲ درصد به صورت سالانه کسب میکند. در حالی که اگر نرخ ارز با توجه به نرخ بهره آتی (یعنی نرخ بهره ۳ درصد برای کشور الف و پنج درصد برای کشور ب) تعدیل شود، با توجه به فرمولی که پیشتر گفته شد، هر یک واحد از ارز کشور الف باید ۱.۰۱۹۴ واحد از ارز کشور ب میبود. در این صورت فرصت آربیتراژ وجود نداشت.
توازن پوشش داده نشده نرخ بهره
همانطور که گفته شد، از نظر تئوری انتظار داریم که اگر نرخ بهره کشوری ۳ درصد نسبت به کشور دیگر پایینتر بود، ارزش آن ارز در برابر ارز دیگر ۳ درصد افزایش یابد تا فرصت آربیتراژ از بین برود. با این حال در واقعیت اوضاع متفاوت است. از زمان معرفی نرخهای ارز شناور، در اوایل دهه ۱۹۷۰، ارزهای کشورهای با نرخ بهره بالا به جای کاهش افزایش یافتهاند. این معمای معروف به معمای پرمیوم نرخ بهره آتی است و موضوع چندین مقاله دانشگاهی بوده است.
این اتفاق را تا حدی میتوان با معامله حملی توضیح داد که به موجب آن سفتهبازان ارز با بهره کم را وام گرفته و با استفاده از آن در ارز با بهره بالا سرمایهگذاری میکنند. در اینجا، جریان سرمایه از ارز با بهره پایین به سمت ارز با بهره بالا حرکت میکند و منجر به تضعیف بیشتر ارز با بهره پایین شده و ارز با بهره بالا را تقویت میکند.
از ابتدای سال ۲۰۰۵ تا اواسط سال ۲۰۰۷، ین ژاپن در برابر دلار آمریکا تقریبا ۲۱ درصد کاهش یافت. نرخ بهره بانک ژاپن در آن دوره بین ۰ تا ۰.۵ درصد بود.
رابطه بین نرخ بهره و ارز آمریکا و کانادا
رابطه بین دو کشور امریکا و کانادا به عنوان بزرگترین شرکای تجاری جهان برای بررسی موضوعی که گفته شد به خوبی موضوع را روشن میکند. دلار کانادا از سال ۲۰۰۰ به شدت نوسان داشته است. این ارز پس از رسیدن به پایینترین سطح خود در ۰.۶۱۷۹ دلار آمریکا در ژانویه ۲۰۰۲، در سلهای بعد با ۸۰ درصد افزایش، در سال ۲۰۰۷ به سطح ۱.۱ دلار آمریکا رسید.
به نگاهی به چرخههای بلند مدت، دلار کانادا از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵، در برابر دلار آمریکا کاهش یافت، از ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۱ در برابر دلار آمریکا افزایش یافت، سپس در سال ۱۹۹۲ یک کاهش طولانی مدت را آغاز کرد و در ژانویه ۲۰۰۲ به پایینترین سطح تاریخ خود رسید. پس از آن به طور پیوسته به مدت بیش از پنج سال در برابر دلار آمریکا افزایش یافت.
حال بیایید نوسانات دلار کانادا در برابر دلار آمریکا را بر اساس تفاوتهای نرخ بهره آتی بسنجیم. در بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۳، یعنی زمانی که دلار کانادا در برابر دلار آمریکا افزایش پیدا کرد، نرخ بهره کانادا از ایالات متحده بالاتر بود. همچنین در بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲ یعنی زمانی که دلار کانادا در برابر دلار آمریکا ۱۵ درصد کاهش یافت، نرخ بهره کانادا از ایالات متحده پایینتر بود.
مشاهده میکنید که چگونه تفاوت در نرخ بهره بر خلاف آنچه که پیشبینی میشود در تغییرات نرخ ارز تاثیر دارد.
بانکهای مرکزی و نرخ بهره
بانک مرکزی هر کشور، یک نهاد مستقل است که وظیفه کنترل تورم را برعهده دارد. یکی از راههایی که بانکهای مرکزی به کمک آن بر روی تورم تاثیر میگذارد، تعیین نرخ بهره است.
موسسات بانکی با استفاده از نرخ یک شبه، تامین مالی عملیات روزانه خود را انجام میدهند. نرخ بهره بانک مرکزی میتواند مستقیما با تغییر این نرخ وام یک شبه بر روی وامهای کوتاه مدت تاثیر بگذارد. در ایالات متحده، فدرال رزرو میتواند با خرید و فروش اوراق خزانهداری و سایر اوراق بهادار، بر سایر نرخهای بازار نیز تاثیر بگذارد.
به عنوان مثال، هنگامی که یک بانک مرکزی اوراق بهادار دولتی را خریداری میکند، پول نقد را به بازار تزریق میکند که این پول میتواند برای وام استفاده شود. در این صورت بانکها نقدینگی بیشتری برای ارائه وام دارند بنابراین نرخهای وامدهی کاهش پیدا میکند.
بانک مرکزی به این جهت چنین اقدامی را انجام میدهد که نرخ بهره کوتاه مدت به صفر (و حتی زیر صفر) رسیده است، بنابراین بانک مرکزی دیگر نمیتواند با کاهش نرخ بهره یک شبه اقتصاد را تحریک کند. در نتیجه مجبور است از ابزارهای تسهیلی دیگر مانند برنامه QE یا کنترل منحنی بازده استفاده کند.
در ایالات متحده نرخ بهره چگونه تعیین میشود؟
فدرالرزرو نقش زیادی در تعیین نرخهای کوتاه مدت و میان مدت دارد. کمیته بازار آزاد فدرال (Federal Open Market Committee یا FOMC)، از هفت نفر که جزو هیئت مدیره هستند و پنج نفر از روسای ۱۲ بانک منطقهای فدرالرزرو تشکیل میشود. این کمیته در سال چندین جلسه تشکیل داده و هدف نرخ بهره فدرال را تعیین میکنند. بانکها ذخایر خود را با این نرخ به یکدیگر وام میدهند. نرخ وجوه فدرال (Federal Funds Rate) مبنای نرخهای بهره دیگر مانند نرخ وامهای رهنی، بدهی کارتهای اعتباری و خطوط اعتباری وثیقه شده با مسکن و… است.
میتوانید قسمت قبل را از اینجا و قسمت بعد را از اینجا دنبال کنید.
| نویسنده: بنیامین رضایی |